سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهید حمزه سیدآبادی

از شما همرزمان، هم هجره ای ها، همسایه ها، و دوستان طلبه بسیجی، غواص تخریب چی، رزمنده شهید حمزه سیدآبادی دعوت می شود به منظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، عکس، خاطرات و آثار مرتبط با ای شهید عزیز را ارسال فرمایند تا به نام خودتان ثبت گردد. شیخ مهدی عسکرآبادی اجرکم عند الله

یه فیلم واقعی

 برای شهید حمزه سیدابادی
سیدجون فدات بشم بدو دیگه دیر شدا!...

همیشه مرا سید جون صدا می زد و تکه کلامش هم فدات شم بود. برای همه.

اقاحمزه! یه اقایی بکن برو اون آربی جی رو بیار.

چشم توجون بخواه کیه که بده!

همیشه همین طوری صحبت می کرد.اصلا فکرشم نمی کردم که چیزی از جایی دیگه بدونه.خب صحبت کردنش این طوریه دیگه!...کربلای 5بود. ساعت های3یا4 نیمه شب بود. من بودم و حمزه و حمید؛

 حمزه وسط ما ایستاده بود. منتظر پاتک عراقیا بودیم، یه باره دیدم یه صدای تقی اومد و یه نارنجک افتاد وسطمون. یادم نیست چه حالی داشتم. فقط یه دفعه دیدم حمزه پرید و خوابید رونارجک! دهه! مگه فیلم سینمائیه؟...

و صدای مهیب انفجار چند ترکش کوچک برای من و حمید و جنازه پاره پاره برای حمزه. همان حنجره ای که تکه کلامش فدات بشم بود.

مانندحنجره جدش علی اصغر پاره پاره! بوی عطرسیب، صدای بال ملائک، تجلی دوباره ایثار، تکرار مکرر تاریخ.

بگذار که نفهمند.خدا که می فهمد! همین!

 نوشته شده در شنبه بیستم فروردین 1390ساعت 0:42 توسط فاطمه؛ وبلاگ گردان عشق